لیزا مثله همیشه صبح برای خرید گلای تازه به بازار گل فروشا رفت تا برای مادرش یه دسته گل تازه خشبو بخره , {چون مادرش همیشه دوست داره داخل اتاقش یه دسته گل تازه بزاره } تو بازار گل فروشا محو زیبای و عطر گلای رنگارنگ شده بود که رایحه شیرین و خامه ای گل مریم حواسش پرت کرد به اطرافش نگاه کرد لا به لای گلا یه سبد گل مریم دید که انگاری با رایحشون میخواستن یه چیزی بهش بگن الیزا نتونست جلوی خودش بگیره انگاری جادو شده بود رفت و تمام اون سبد گل مریم خرید و محو رایحه دلنشین گلای مریم شده بود ; اخه این گلا انگاری با گلای مریم دیگه فرق داشتن به جز گل و عطر یه حسه خاصی با خودشون داشتن اما نمیتونست بفهمه و شلوغی بازار هم نمیزاشت دقیق فکر کنه . باز به گشت گذار تو این بازار زیبا کرد مشغول گشتن بود که چشمش به چنتا صمغ بزرگ افتاد که داخلشون چنتای حشره گیر کرده بودن و خشک شده بودن واقعا زیبا بودن برای دکور واقعا عالی هستن پس 2 تا خرید یکی برای اتاق خودش و یکی برای اتاق مادرش , وقتی این صمغا تو دستش گرفت حسه گرمای خاصی با خودشون داشتن براش تازگی داشتن چون تا حالا از نزدیک تو دستش نگرفته بود کمی به بینش نزدیک کرد کمی حسه چوبی داشتن انگاری از قلب یه درخت این صمغ اومده بود , صمغا گذاشت قاطی گلای مریمش و به راهش ادامه داد . کمی اون طرف تر یه پیره زن مهربون دید که ریشه زنبق میفروخت از مادرش شنیده بود ریشه زنبق برای رفع خستگی و ارامش خیلی خوبه پس رفت و چنتای ریشه زنبق خرید تا امروز این ریشه های سبز از نزدیک ندیده بود براش تازگی داشتن , الیزا همیشه عادت داشت چیزای که براش تازگی داشتن بوشون کنه و مثله همیشه ریشه های زنبق بو کرد انگاری هنوز رایحه گلای زنبق بهشون بود یه جور رایحه شیرین گرم اما با کمی حس سبز و خاکی ریشه زنبق ها رو هم کنار گلای مریم گذاشت و باز به راه رفتن تو این بازار گل زیبا ادمه داد . چند شاخه ای گل یاس خرید و قاطی گلای دیگش گذاشت البته اینقدر گلای مریم قوی بودن که زیاد رایحه گلای یاس احساس نمی شد کم کم داشت نزدیک ظهر می شد باید بر می گشت خونه پس رفت سمت ماشینش تا زودتر برگرده خونه, اما هنوزم تو فکر این گلای مریم بود به خونه رسید و مادرش دید مادر برات امروز گل مریم خریدم به به مرسی دخترم عجب گلای چه عطری, مادرش گلای مریم گرفت و رفت تا داخل گلدون بزاره . الیزا هم کمی نشست رو مبل چرمی و با گربه ای که داشت کمی بازی کرد, هنوزم تو فکر گلای مریم بود نمی دونست , این گلا یه حرفی یه پیغامی میخواستن به الیزا بدن الیزا خیلی فکرش مشغول شده بود به فکرش اومد از کسی که گلا خریده بره بپرسه شاید اون بتونه جوابی بهش بده . الیزا سریع از خونه زد بیرون و به سمت بازار گل رفت رسید به بازار گل و رفت پش مردی که ازش گلای مریم خریده بود اقا ببخشید منم امروز از شما گل مریم خریدم ولی نمی دونم این گلا با گلای دیگه فرق دارن شاید شما بتونید جوابی به من بدید, اره دخترم این گلا با باقی گلای مریم فرق دارن این گلا من از دختر بچه ای خریدم که مادرش مریض هست و برای درمان مادرش گل مریم میفرشه تازه الیزا فهمید که این گلا با خودشون صدای دعاهای اون دختر اورده بودن الیزا ادرس اون دختر بچه از مرد گل فروش گرفت و با خودش گفت تا جایی که بتونم من به این دختر کمک می کنم تا مادرش خوب بشه . ---------- فضای کلی عطر : یه عطر گرم گلی با رایحه قوی گل مریم و کمی رایحه گل یاس و رایحه شیرین صمغ درختی که کمی با خودش حس چوبی داره و رایحه ریشه زنبق خقیقت من ریشه زنبق از نزدیک ندیدم اما این چیزی که من احساس کردم یه جور حسه شیرین اما سبز که کمی رایحه خزه اون همراهی می کنه در اوخر عمر عطر کمی رایحه چرم و حیوانی قاطی عطر میشن البته چرمش زیاد تو چشم نیست ولی رایحه حیوانی شما کاملا احساس می کنید اما قدرت زیادی نداره , این عطر به نظرم برای بهار و پاییز مناسب هست .
|