“تفنگت را زمین بگذار
که من بیزارم از دیدار این خونبار ناهنجار
تفنگ دست تو یعنی زبان آتش و آهن
من اما پیش این اهریمنی ابزار بنیان کن
ندارم جز زبان دل، دلی لبریز مهر تو،
تو ای با دوستی دشمن!

زبان آتش و آهن
زبان خشم و خونریزی ست
زبان قهر چنگیزی ست
بیا، بنشین، بگو، بشنو سخن ـ شاید
فروغ آدمیت راه در قلب تو بگشاید

برادر گر که می خوانی مرا، بنشین برادروار
تفنگت را زمین بگذار،
تفنگت را زمین بگذار تا از جسم تو
این دیو انسان کش برون آید.

تو از آیین انسانی چه می دانی؟
اگر جان را خدا داده ست
چرا باید تو بستانی؟
چرا باید که با یک لحظه، غفلت، این برادر را
به خاک و خون بغلطانی ؟

گرفتم در همه احوال حق گویی و حق جویی
و حق با توست،
ولی حق را ـ برادر جان ـ به زور این زبان نافهم آتشبار
نباید جست!
اگر این بار شد وجدان خواب آلوده ات بیدار
تفنگت را زمین بگذار

فريدون مشيري

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

دسته ی سربازان بدون هیچ احساسی و همچون جسمی بدون روح ( نعناع هندی ) با تفنگ هایی اهریمن پیشه با زبان آتش ( ادویه ) و آهن ( خاک ) به سوی مردمانی که برای آزادی در حال کشته شدن هستند ، عده ای توان دیدن این صحنه ی غم انگیز را ندارند و سر خم نموده و منتظر فرا رسیدن مرگ ، عده ای کشته شده و بر روی زمین به خاک و خون کشیده شده اند و شخصی امیدوار (گل لادن ) مرگ را در آغوش کشیده و به دژخیمان خود می گوید با کشته شدن من چه چیزی به دست خواهی آورد ؟ *


عطر با رایحه ای صاف و سبز از پچولی بدون حالت خاکی و ادویه ای ( کمی کمتر ) به همراه یک نسیم ملایم گلی یا یک نوع حسِ خنکی و تازگی که باعث ارام نمودن تندی گیاهی و حس خاکی شناخته شده پچولی میگردد آغاز شده ، این رایحه ی گلی زود گذر که شاید در حد 3 تا 10 ثانیه احساس شود باعث میشود علاوه بر نکته فوق یک تازگی خاصی به ابتدای عطراضافه شده و باعث احساس یک آرامش و اطمینان خاصی میگردد که معمولا این برداشت در زمان تست پچولی حاصل نمیگردد .
سپس عطر کمی حالت ادویه ای و شیرین بسیار نرم ( هل ) ، به همراه کمی حسِ تازگی گیاهی و خاکی به فضای ، غالب پچولی عطر اضافه میگردد . این تغییرات بسیار نرم و و ملایم به پچولی و فضای غالب عطر اضافه میگردد ، این نرمی و آرامی به این خاطر است که فضای ادویه ای و خاکی که دردو نت فوقِ گفته شده به نوعی میتوان گفت از خصوصیات شناخته شده پچولی می باشد که عطار با تغییر (چهره ) نعناع هندی ** وآاماده کردن آن و تغییر بافت اولیه نعناع هندی و تغییر و تحول آن با هل و باریجه (Galbanum) و آماده کردن آن برای ترکیب نت دیگر که کمی مشهود تر به نظر می آید ایجاد میکند .
با اضافه شدن هل و باریجه با پچولی و همچنین به نرمی کاکائو ، عطر کمی چوبی و کمی پودری ( گذرا و کوتاه مدت ) خواهد شد و کاکائو به نوعی با اضافه شدن به عطر رایحه ی پچولی را صاف تر و از حالت خشن و تراش نخورده پچولی ( که از ابتدا این حالت در پچولی این عطر احساس نمیشود ) را کاهش و آنرا تبدیل به یک سطح صاف و پرداخت شده میکند البته با لایه های متفاوت ، اکنون در بستر این سطح صاف و پرداخت شده و در عمق آن نوعی گرمای بسیار ملایم و نرم احساس خواهد شد که خود نمایی نمیکند بلکه همچون پرتویی امید بخش و آرامش بخش ، نوعی روشنایی به بطن نیمه تاریک و ظالمانه ی نعناع هندی اضافه میکند و باعث ایجاد عمقِ کمی در رایحه پچولی میگردد . در اینجا کمی رایحه عطر حس خوردنی پیدا میکند شاید بتوان گفت یک شیرینی بسیار ملایم همجون عسل ( شاید البته ) که با ترکیب کاکائو حسی خوردنی به عطر خواهد داد . این رایحه ی شیرین ، کمی چوبی و تازه کهربا مانند ( گل لادن ) بسیار نرم را با قدرت بیشتر و بسیار پر رنگ تر در اثر Ceder از همین برند مشاهده خواهید کرد با این تفاوت که این رایحه بسیار کم رنگ ، ملایم و سبک تر از اثر Ceder خواهد بود .
در ادامه پچولی که نت غالب این عطر خواهد بود رگه های اصلی خود را آشکار خواهد کرد و رایحه ی خاکی و ادویه ای بر فضای کلی عطر غالب خواهد شد ، رایحه ی خاکی و ادویه ای عطر تاریک نبوده و همان بخش گرم و شیرین و ملایم گفته شده اگر چه در عطر پر رنگ نیست ولی در این بستر همچون نور امیدی خود نمایی میکند .
فضای ادویه ای خشن و تند وتیز نیست صاف و پرداخت شده است و به نظرم بر دیگر حسِ غالب عطر یعنی حسِ خاکی کمی قابل احساس تر خواهد باشد .
ترکیب فضای غالب عطر شاید نوعی یاد آوری رنگ سبزِ لجنی کدر و یا یشمی و یا حتی خاکی و قهوه ای مانند را ایجاد میکند ، رنگی که نماد تاریکی و ظلم بوده و نور ملایم ( گل لادن ) نماد آزادی خواهی و امید خواهد بود .

فضای کلی : عطری چوبی با محوریت ویا هاله ی قدرتمندی از حسِ ادویه ای و خاکی ( پچولی ) کمی گزنده اما پرداخت شده و صاف با ته بوی گرم، و نرم کاکائو و کمی کهربایی و کمی هم خوردنی

این اثر در سال 2005 برای آقایان و خانم ها و مناسب فصل پاییز و زمستان طراحی شده است .
عطار این اثر آقای Christopher Sheldrake میباشند .


* برداشتی آزاد از اثر سوم ماه مه ۱۸۰۸ از فرانسیکو گویا
** نعناع هندی :
رایحه ی پچولی ارائه شده در این اثر حداقل برای من جالب بود ، معمولا با رایحه ی تیز و گزنده گیاهی ، سبزِ تیره و یا تاریک ، کمی حسِ نمدار و کثیفی گیاهی میشناسیم ، رایحه ای نافذ ، جهنده وبه نوعی خروشان و غیر قابل کنترل .
نمیدانم عطار در ابتدای عطر ( و در تمام مراحل عمر عطر رایحه ای متفاوت از پچولی ارائه میکند ) از نوع خاصی از پچولی استفاده کرده که هیچکدام از نشانه های شناخته شده پچولی را احساس نمیکنم و یا به نوعی ظاهرن نعناع هندی عقیم شده است و فقط ی رایحه سبز و صاف ، بدون روح و عمیق ( همچون مرگ ) را ارائه میکند ، یا اینکه بنا به نیاز خود در رایحه ی پچولی تغییرات خاصی صورت داده و سپس با اضافه کردن گل سفید ، هل و باریجه آن را (پچولی ) تغییر و آماده میکند تا در زمان خاص مورد نظر خود از بخشی از شخصیت آن بنا به نیاز خود استفاده کند .